جدیدترین مطالب

مطالب ویژه مجله اینترنتی رایامگ

پیوندها

محبوب ترین مطالب رایامگ

ماشین هدفیاب درون چگونه کار می کند؟

author منتشر کننده
بدون نظر 1 0
ماشین هدفیاب درون چگونه کار می کند؟

تصور کنید که در یک جاده در حال حرکت هستید؛ هیچ کس دلش نمی خواهد در مسیری پا بگذارد که انتهای آن را نمی داند و تمام مسیر سرگشته و گیج باشد. از طرفی مه های درون جاده که جلوی دید را می گیرند بسیار اذیت کننده است. به هر حال با این شرایط شما مجبور هستید با شک و تردید بسیار و به آهستگی حرکت کنید و به احتمال بسیار زیاد تمامی لذت های جاده را از دست می دهید.

اگر به شما بگوییم که این جاده مهم ترین جاده ای است که در آن پا می گذارید چه می کنید؟ این جاده، مسیر زندگی شماست! جایی که تنها یک بار می توانید در آن حرکت کنید و دیگر راه برگشتی ندارید و محکوم به ادامه هستید. برای اینکه بتوانید هم از مسیر لذت ببرید و هم با سرعت مناسبی حرکت کنید؛ باید بدانید در انتها قرار است به کجا برسید و در جاده با چه موانع و توقف گاه هایی رو به رو می شوید. پس وقت آن است که ماشین هدفیاب درونتان را روشن کنید!

به این مثال توجه کنید: کبوتر خانگی ای را از خانه اش بیرون می آورید و آن را در قفسی می گذارید. دور قفس را با پتویی می پوشانید و قفس را در جعبه ای قرار می دهید و سپس جعبه را در کابین پشت یک کامیونت می گذارید. آن گاه هزاران مایل به هر جهتی که خواستید حرکت می کنید. اگر بعد از رسیدن به نقطه دلخواهی، در کامیونت را باز کنید، کارتن را بیرون بیاورید و پتو را از دور قفس باز کنید و سپس پرنده را آزاد کنید، اتفاقی که می افتد این است: پرنده شروع به پرواز می کند. ابتدا سه بار در هوا دور می زند و سپس بدون کوچکترین اشتباهی به سمت خانه اش، هزاران مایل آن سو تر پرواز می کند.

هیچ مخلوق دیگری در زمین، این قدرت شگفت آور و این ماشین هدفیاب خودکار را ندارد به جز انسان. شما در تشخیص هدف هایتان، قدرتی مشابه با کبوتر خانگی دارید به علاوه یک قدرت شگفت انگیز دیگر.

زمانی که حقیقتا هدف روشنی داشته باشید دیگر لازم نیست بدانید که چگونه و کجا باید به این هدف دست پیدا کنید. در صورت داشتن هدف واضح، هر تصمیمی که می گیرید به سادگی در راستای رسیدن به هدفتان است. به گونه ای باور نکردنی به سمت هدفتان حرکت می کنید و در همان حال، هدفتان نیز به طرز شگفت آوری به سوی شما حرکت می کند و سرانجام در زمان مشخص، شما و هدفتان به یکدیگر می رسید. به علت حضور این ماشین هدفیاب درونی در اعماق ذهن شما، اغلب اوقات به خواسته هایتان همان طور که در ذهن دارید، دست پیدا می کنید.

اگر هدف شما این باشد که شب به خانه بروید و تلویزیون ببینید به طور قطع به آن خواهید رسید. اگر هدف شما ایجاد یک زندگی شگفت انگیز و مملو از سلامتی و شادمانی باشد به زیبایی به آن دست خواهید یافت. ماشین هدفیاب شما مانند یک کامپیوتر، بی نیاز از نظارت است. این ماشین دائما و به صورت خودکار، فارغ از برنامه ریزی های شما کار می کند تا شما را به خواسته هایتان برساند.

طبیعت به حجم و بزرگی هدف های شما توجهی نشان نمی دهد. اگر اهداف کوچکی انتخاب کنید ماشین هدفیاب درون شما، به سمت همان اهداف کوچک جهت گیری می کند. اگر اهدافتان را بزرگ انتخاب کنید، طبیعت قابلیت آن را دارد که شما را به اهداف بزرگتان برساند. حجم و بزرگی اهدافی که تعیین می کنید، کاملا به خود شما بستگی دارد.

چرا افراد هدف هایشان را تعیین نمی کنند؟

سوال بسیار خوبی است! اگر ماشین هدفیاب درونی به صورت خودکار، کار می کند؛ چرا تنها عده کمی از مردم هدف های واضح، قابل اندازه گیری و زمان بندی شده دارند و روزانه در مسیر رسیدن به آن ها حرکت می کنند؟ این یکی از عجیب ترین نکات زندگی است. تقریبا می توان گفت که چهار دلیل کلی وجود دارد که باعث می شود مردم هدف هایشان را تعیین نمی کنند.

ماشین هدفیاب درون چگونه کار می کند؟

آن ها فکر می کنند داشتن هدف اهمیت چندانی ندارد

اولین دلیل این است که بیشتر افراد متوجه اهمیت داشتن هدف نیستند. اگر شما در خانواده ای بزرگ شوید که هیچ کس در آن هدفی را دنبال نمی کند یا در اجتماعی قرار بگیرید که در آن هرگز درباره اهداف صحبتی به میان نمی آید و برای آن ارزشی قائل نمی شوند؛ به بزرگسالی می رسید بدون اینکه به اهمیت تعیین هدف واقف شوید و بدانید که بیشتر از هر چیز دیگری بر زندگی شما تاثیر دارد.

به اطراف خود نگاه کنید و ببینید جه تعداد از دوستان یا اعضای خانواده شما اهداف مشخصی دارند و به آن ها متعهدند؟

آن ها نمی دانند چگونه باید این کار را کنند

دومین دلیل برای آن که افراد هدفی را دنبال نمی کنند این است که نمی دانند در وهله اول چگونه باید اهدافشان را تنظیم کنند. بدتر از همه، برخی از مردم فکر می کنند اهدافی از پیش تعیین شده دارند و زمانی که از آن ها پرسیده می شود این اهداف چیست، مجموعه ای از آرزو ها و رویا ها را عنوان می کنند. چیز هایی مانند خوشحال بودن یا پولدار بودن یا داشتن زندگی خانوادگی زیبا.

در حالی که این چیز ها به هیچ وجه هدف نیستند. آن ها صرفا ایده آل هایی هستند که میان تمام انسان ها مشترک اند. هدف، به طور واضح با آرزو تفاوت دارد. هدف، کاملا تعریف شده، تبیین شده و مشخص است. این قابلیت را دارد که به سادگی برای شخص دیگری تشریح شود. قابل اندازه گیری است و می توان زمان حدودی رسیدن به آن را تعیین مرد.

می توان تحصیلات بالایی را در بهترین دانشگاه ها به اتمام رساند بدون اینکه حتی یک ساعت زمان صرف تعیین اهداف کرد. تقریبا به این دلیل است که افرادی که درباره مباحث درسی دبیرستان و دانشگاه ها تصمیم گیری می کنند به اهمیت تنظیم هدف در زندگی و تاثیر آن در آینده واقف نیستند. تجربه به من می گوید اگر شما از خردسالی تا بزرگسالی مطلبی درمورد داشتن هدف نشنیده باشید به طور قطع به اهمیت تعیین هدف و تاثیری که بر کار های شما می گذارد واقف نیستند.

آن ها از شکست می ترسند

سومین دلیل برای اینکه افراد هدف هایشان را معین نمی کنند این است که از شکست می ترسند. شکست خوردن دردناک است. شکست چه از نظر احساسی و چه از نظر مالی، پر اضطراب و زیان بار است. هر انسانی در سنین مختلف و درموارد گوناگونی شکست را تجربه می کند و سپس تصمیم می گیرد که با مراقبت بیشتر، از شکست مجدد در آینده جلوگیری کند و به این ترتیب بسیاری از مردم به صورت ناخوداگاه مرتکب این اشتباه می شوند که به دلیل احتمال شکست، هیچ هدفی را برای خود در نظر نمی گیرند. آن ها سرانجام در جریان زندگی به درجه های بسیار پایین تر از آنچه واقعا لیاقتش را دارند نزول خواهند کرد.

آن ها از طرد شدن می هراسند

چهارمین دلیل اینکه مردم اهدافشان را معین نمی کنند این است که از طرد شدن می ترسند. مردم از این می هراسند که اگر هدفی را معین کنند و سپس در رسیدن به آن موفق نشوند مورد انتقاد واقع شده و یا به مسخره گرفته شوند.

درست به همین دلیل است که شما باید اهدافتان را محرمانه نگه دارید و آن ها را به هیچ کس نگویید. بگذارید دیگران فقط عملکرد فعلی شما را ببینند ولی درمورد آینده چیزی به آن ها نگویید زیرا افراد معمولا نمی دانند که عکس العمل شان چقدر ممکن است که به شما آسیب برساند.

به سه درصد برتر بپیوندید

مارک مک کورمک در کتاب خود به نام "چیز هایی که در دانشگاه اقتصاد هاروارد به شما نمی آمورند" درباره تحقیقاتی که درمورد دانشجویان پس از پایان دوره مدیریت بازرگانی حد فاصل سال های 1979 تا 1989 انجام شده مطلب جالبی دارد. در سال 1979، از فارغ التحصیلان رشته مدیریت بازرگانی سوال شد که آیا شما برای آینده خود هدف های مشخص و نوشته شده ای دارید و آیا برای رسیدن به آن ها برنامه ای را مشخص کرده اید؟ تنها سه درصد از فارغ التحصیلان هدف ها و نقشه خود را نوشته بودند. 13 درصد از دانشجویان هدف هایی داشتن ولی هرگز آن ها را مکتوب نکرده بودند و 84 درصد مابقی، هیچ هدف مشخصی نداشتند جز آن که زمانی که از شر درس خواندن راحت شدند از تابستان خود لذت ببرند.

10 سال بعد محققان مجددا به سراغ همان افراد رفتند. آن ها دریافتند که آن 13 درصد از دانشجویانی که هدف هایی داشتند ولی آن ها را ننوشته بودند به طور متوسط 2 برابر درآمد بیشتری نسبت به 84 درصد دانشجویانی داشتند که هیچ هدف مشخصی برای خود تعیین نکرده بودند. اما شگفت آور تر از همه این بود که 3 درصد از دانشجویان که هدف های واضح و روشن و نوشته شده ای داشتند به طور متوسط درآمدی 10 برابر بیشتر از 97 درصد باقی مانده دانشجویان داشتند. تنها تفاوت بین این گروه ها در شفافیت تعیین اهدافشان بعد از فارغ التحصیل شدن بود.

ماشین هدفیاب درون چگونه کار می کند؟

بیشتر بخوانید: ده قدم تا خوشبختی ! _ قسمت دوم

هیچ نشانه ای از جاده وجود ندارد

درک اهمیت شفافیت هدف، کار آسانی است. فرض کنید که قصد دارید از خارج شهر بزرگی به سمت اداره یا خانه به خصوصی در داخل شهر بروید ولی یک مشکل وجود دارد: هیچ نشانه ای از جاده وجود ندارد و شما هم هیچ نقشه ای از شهر به همراه ندارید. دانسته های شما صرفا مطالب عمومی و کلی درمورد موقعیت آن خانه یا اداره است. حال سوال این است که فکر می کنید چقدر طول می کشد که خانه یا اداره مورد نظرتان را بدون یافتن نشانه ای از جاده یا داشتن نقشه پیدا کنید؟

جواب این است: احتمالا تمام عمر. اگر هم زمانی آن خانه یا آن اداره را پیدا کردید فقط می توانید آن را یک شانس خیلی بزرگ محسوب کنید. متاسفانه این مسیری است که اکثر مردم برای زندگی خود بر می گزینند. اکثر مردم، مسافرت در طول زندگی را بدون هیچ مقصد و بدون هیچ نقشه و یا برنامه ای آغاز می کنند. این دقیقا معادل زندگی کردن بدون هدف است. این افراد همه چیز را در طی مسیر کشف می کنند. اغلب 10 یا 20 سال از شروع به کارشان گذشته و همچنان از شغلشان احساس شکست و نارضایتی دارند. از زندگی مشترکشان اظهار شکایت می کنند و پیشرفت هایشان در زندگی کوچک است. هر شب به خانه می روند و تلویزیون نگاه می کنند و آرزو می کنند و امیدوارند که کار ها بهتر شود. ولیکن به ندرت کاری انجام می دهند حتی برای خودشان.

برای شادمانی نیاز به هدف دارید

ارل نایتینگل در جایی نوشت: شادمانی یعنی پیشرفت تدریجی به سوی کمال شایسته و هدف. شما تنها زمانی احساس شادمانی می کنید که در حال پیشرفت باشید! گام به گام به سمت چیزی که برای شما مهم است، حرکت کنید. ویکتور فرانکل کاشف علم معنا درمانی نوشته است: بزرگ ترین نیاز برای انسان بودن، درک معنا و مقصود زندگی است.

تعیین اهداف به شما در درک معنا و مقصد زندگی کمک می کند. هدف ها به شما کمک می کنند تا جهت زندگی را پیدا کنید. زمانی که در راستای هدف هایتان حرکت می کنید احساس شادمانی و قدرت می کنید. انرژی و کارایی بیشتری را در خود حس می کنید. دلگرمی و اعتمادتان نسبت به توانایی هایتان بیشتر می شود. هر مرحله ای که به هدفتان نزدیک می شوید خود باروری در شما افزایش می یابد و توانایی تعیین اهداف بزرگتری را در آینده می یابید.

امروزه، بیشتر از هر زمان دیگری در تاریخ، مردم از تغییرات می هراسند و نسبت به آینده نگرانند. یکی از بزرگترین فواید تعیین اهداف این است مه به شما کمک می کند تا جهت تغییرات را در زندگی خودتان کنترل کنید. هدف ها این قابلیت را دارند که به شما اطمینان دهند بخش بزرگی از تغییرات، قابل تشخیص و هم جهت با منافع شما رخ می دهند. هدف ها می توانند به زندگی و کارهای شما معنا و مقصود ببخشند.

یکی از بزرگترین درس های فیلسوف بزرگ یونانی ارسطو، این بود که انسان یک موجود تله لاجیکال (شوقی و غایی) است. تله اوس در زبان یونانی به معنای هدف است. ارسطو نتیجه گیری می کند که تمام اعمال هر فرد در جهت معنا و مقصود خاصی است. شما زمانی خوشحال می شوید که کارهایتان در جهت رسیدن به آنچه که می خواهید باشد.

بیشتر بخوانید: معرفی کسب و کار ها
بیشتر بخوانید: ثبت و معرفی کسب و کار خود در رایا مگ

دیدگاه

دیدگاه خود را وارد نمایید

جدیدترین مطالب مجله اینترنتی رایامگ

معرفی کسب و کار خود
خبر نامه مجله اینترنتی رایا مگ

با عضویت در خبرنامه رایا مگ از جدید ترین مقالات آگاه شوید